در بحث در مورد سیاست های حفظ معلم، توجه ویژه ای به حصول اطمینان از دسترسی کودکان کم درآمد و اقلیت به آموزش با کیفیت بالا معطوف شده است.
این نگرانی ها اغلب به شکاف موفقیت بین گروه هایی از نژادها و قومیت های مختلف مرتبط است. این شکاف نسبت به تلاشهای سیاستگذاری اخیر همچنان بزرگ و غیرقابل نفوذ است.
از شواهدی در مورد عوامل تعیینکننده موفقیت، به نظر میرسد که سیاستهایی که هدفشان کاهش فاصله است، باید راههایی برای ارتقای کیفیت معلمان با توجه به حقوق معلمی در دسترس برای دانشآموزان محروم و اقلیت بیابند و ایجاد کنند.
مشوق هایی برای این معلمان برای ماندن در این مدارس چالش برانگیزتر.
با این حال، مطالعات تحرک معلمان نشان میدهد که نرخ خروج معلمان در مدارسی که به دانشآموزان محروم خدمت میکنند به طور قابل توجهی بالاتر است.
دو مشکل از این آمار مشهود است. اولاً، تداوم کمتری در برنامه آموزشی در مدارسی که به نیازمندان خدمت می کنند، وجود دارد.
دوم، نسبت بالایی از معلمانی که در مدارسی که به دانش آموزان محروم خدمت می کنند، تازه کار هستند.
با توجه به این که معلمان در سال اول یا دو سال اول خود در کلاس درس کار بدتری انجام می دهند، این بدان معناست که این دانش آموزان که از قبل به کمک بیشتری نیاز دارند، تمایل دارند معلمان آمادگی کمتری داشته باشند.
بیشترین پیشنهادی که برای بهبود کیفیت معلمان در دسترس دانش آموزان محروم ارائه می شود، افزایش سطح حقوق معلمان در مناطق شهری است تا مدارس بتوانند با مشاغل جایگزین و مدارس حومه شهر رقابت کنند.
یک جایگزین یا اضافه بر افزایش پیشنهادی در کلی حقوق، افزایش هایی است که در سخت ترین مدارس، یعنی «حقوق رزمی» به کسانی که در محروم ترین مدارس تدریس می کنند، بزرگ ترین است.
انواع مختلف این موضوع نیز شامل برنامه های مختلف یارانه مسکن، بخشودگی وام دانشجویی و غیره است.
رویکردهای سنتی برای بهبود کیفیت معلمان به طور مستقیم بر نتایج دانشآموزان معلم متمرکز نشدهاند، بلکه در عوض متکی هستند.